صحبتهای درگوشی همیشه بد نیست گاهی اتفاقا خیر و ثواب هم دارد. شاهد اینکه قرآن عزیز هم نه تنها این درگوشیهای موردی را جایز شمرده بلکه بالاتر ستایش هم کرده است.
شکوری،شبکه تخصصی قرآن
نجوا
در فرهنگ قرآن، کلیدواژه “نجوا” مرادف و ترجمانی است برای صحبتهای درگوشی، زیرگوشی، پچپچ، زمزمه، یواشکی و تعابیری از این دست.
“نجوا” مقابل “ندا” ست. وقتی بانگ برمیداری و بیپروا سخن میکنی، این میشود ندا. اما وقتی آنقدر آهسته صحبت میکنی(با خود یا دیگری) که دیگری نشنود، این میشود نجوا.
وقتی با خود نجوا میکنی، این میشود حدیث نفس. اما وقتی با بزرگی چون خدا، سخن میگویی این میشود “مناجات” که مقابلش را میگویند “مُنادات” یعنی گفتگوی دو سویه بلند و بیپروا.
آدم مبادی آداب و متخلق به اخلاق، در جمع با دیگری درگوشی صحبت نمیکند چون این طرز صحبت کردن، اساسا سوء ظنبرانگیز است. از جمع، هر کسی شما را ببینید با خود قیاس میکند لابد دارند پشت سر من حرف میزنند یا شاید فلانی رازی سر به مهر دارد و از میان جمع، مرا را نامحرم میداند و از این دست خیالات و اوهام که خیلی هم پربیراهه نیست؛ و گرنه آدمی که ریگی به کفشش نباشد، صحبتهای یواشکی در حضور دیگران، چه وجه موجّهی میتواند داشته باشد؟
آری، بسا هست شما با دیگری نجوا میکنید با اینکه سوء ظن حاضرین را برمیانگیزید اما در کار شما مصلحت یا خیر و منفعتی نهفته است که مجوزی خردپسند برای این کار به ظاهر ناپسند است.
صدالبته این را از خود نمیگویم بلکه بر این گفته سندی مستند و حجتی موجه دارم.
قرآن، این صحیفه محکم الهی، به طور کلی، سفارش میکند که در حضور حاضرین، جانب تقوا را پاس بدارید و نجوا و صحبتهای یواشکی را فرونهید. با این همه، در پارهای آیات، به انواعی خاص از نجوا اشاره کرده و بر آن مهر جواز نهاده است.
اگر بخواهیم یک دستهبندی از آیات نجوا به دست دهیم، به شکل زیر خواهد بود:
1. آیاتی که جنبه تهدیدآمیز دارد و فرایادمان می آورد که خدا از راز نهایتان با خبر است، نمونه را:
اسرا/47: ما از خود آنان به سخنان رمزی و زیر گوشی، که به هنگام شنیدن گفتار تو میگویند و میشنوند، آگاهتریم آنگاهکه ستمکاران میگویند: جز از مردی سحر زده پیروی نمیکنید.
توبه/78: آیا نمیدانند که خدا از راز و رمز و نجوای آنان آگاه و دانای به غیبها است؟
2. آیاتی که از مطلق نجوا نهی کرده است. نمونه را:
مجادله/8: آیا آنان را ندیدی که از نجوا و راز گفتن منع شدند سپس بازگشتند به آنچه از آن منع شده بودند؟
بسا هست شما با دیگری نجوا میکنید با اینکه سوء ظن حاضرین را برمیانگیزید اما در کار شما مصلحت یا خیر و منفعتی نهفته است که مجوزی خردپسند برای این کار به ظاهر ناپسند است.3. آیاتی که نجوا را عملی برخاسته از ناحیه شیطان میداند؛ نمونه را:
مجادله/10: سخن زیر گوشی و نجوا یک کار شیطانی است برای آن که مومنان را غمگین و نگران سازد.
اینکه آیا هر سخنِ درگوشی چُنین است که به تحریک و تحریض شیطان به وقوع میپیوندد، یا نه؛ مطلب درخور تأملی است که تفصیل آن از حوصله این مقال بیرون است. همینقدر بگویم که علی بن ابراهیم قمی، این محدث و مفسر بزرگ که به درک محضر دو امام معصوم نائل شد و نخستین مروج احادیث شیعه در قم است، ذیل کریمه یادشده، حکایتی عجیب و نکتهآموز پیرامون رویای حضرت زهرا (س) میآورد که فهم این روایت صحیحالسند و صریحالدلاله، فقاهتی درخور میطلبد.
4. برخی آیات از جلسات سرّی و انجمنهای زیرزمینی و مخفیانه با کارکرد سیاسی نهی کرده است؛ نمونه را:
مجادله/10: آیا به کسانی ننگریستهای که از نجوا کردن باز داشته شدهاند ولی هنوز از این کار بازنایستادهاند و پیوسته به آنچه از آن نهی شدهاند بازمیگردند؟ آنان درباره گناه و تجاوز به حقوق مردم و سرپیچی از فرمانهای پیامبر (که شامل فرمانهای حکومتی نیز میشد) با یکدیگر نجوا و گفتوگو میکنند و هنگامی که نزد تو میآیند با چیزی بر تو سلام میکنند که خدا با آن بر تو سلام نکرده است و در آن حال با خود میگویند: اگر او پیامبری بر حق است چرا خدا ما را به سبب آنچه به او میگوییم و اینگونه اهانتش کرده و بازیاش میدهیم ما را عذاب نمیکند؟
صاحب تفسیر قویم المیزان، در تفسیر این آیه، با تحلیلی نکتهآموز، میگوید:
«مقابلهای که در این آیه شریفه بین اثم و عدوان و معصیت رسول واقع شده میفهماند که منظور از (اثم) آن قسم اعمالی است که اثر سوء دارد، ولی اثر سوئش از مرتکب آن به دیگران تجاوز نمیکند، نظیر میگساری و قمار و بینمازی که صرفاً مربوط به حق الله است. و منظور از کلمه (عدوان) آن اعمال زشتی است که ضررش دامنگیر دیگران میشود،
و گناهان مربوط به حقالناس است که مردم از آن متضرر و متأذی میشوند. و این دو قسم هر دو از موارد معصیت اللّه است. و سومی که معصیت الرسول باشد عبارت است از اعمالی که مخالفت با خدا نیست، اعمالی که از نظر شرع جائز است، و رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله وسلم) از طرف خدای تعالی درباره آنها نه امری فرموده و نه نهیی کرده، لیکن از طرف خودش و به منظور تأمین مصالح امت دستوری صادر فرموده، مانند نجوایی مشتمل بر معصیت خدا نیست، لیکن رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله وسلم) ولی امت است، و از خود امت اختیاراتش در امور مربوط به امت بیشتر است، دستور داده که از آن اجتناب ورزند.»1
غایت اصلی این نوشتار، تاکید و استناد بر مفاد آیات دسته پنجم است که نجواهای مجاز را معرفی میکند.
5. آیاتی که برخی از نجواها را به دلیل شمول بر پارهای مصالح نیک، جایز بل مورد ستایش شمرده است؛ نمونه را بنگرید به دو آیه زیر:
نساء/114: در بسیاری از نجواهایشان خیر و صلاحی نیست مگر آنان که پنهانی مردم را به دادن صدقه یا انجام کارهای نیک یا اصلاح میان مردم فرمان دهند و کسی که برای خدا و در طلب رضای او چنین کند، پاداش بزرگی به او میدهیم.
مجادله/9: ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر گاه سخنی به راز میگویید (مواظب باشید که) هرگز بر بزهکاری و دشمنی و مخالفت با رسول مگویید و بر اساس نیکی و تقوا نجوا کنید.
بنا بر تصریح این دو آیه، موارد جواز نجوا عبارتاند از:
1. نجوایی که به صدقه امر میکند.
2. نجوایی که به معروف امر میکند.
3. نجوایی که به اصلاح و رفع اختلافات میان مردمان، امر میکند.
4. نجوای مبتنی بر”برّ” و نیکی
5. نجوای مبتنی بر تقوا و خودنگهداری
«البته باید به این حقیقت توجه داشته باشیم که هر چند نجوا را به دو بخش تقسیم کردیم که یک بخش آن ممنوع و بخش دیگر آن مجاز و یا پسندیده است، ولی باید بدانیم که قاعده کلی، ترک نجوا است، حتی اگر منشأ اثم و عدوان و معصیت رسول هم نباشد؛ زیرا همانطور که گفتیم، سخن درِ گوشی و اسرارآمیز، منشأ سوء تفاهم خواهد شد و نهتنها برای دیگران سوالبرانگیز است، بلکه دلها را از هم دور و افراد را به هم بدبین و در دل آنان کدورت ایجاد میکند.
بنابراین، نجوا به طور کلی مذموم است مگر آن مواردی که مصلحت ایجاب میکند. هر چند که اگر منشأ گناه و تجاوز و نافرمانی پیغمبر خدا باشد، مذمومتر و نکوهیدهتر خواهد بود و گناه بیشتری دارد. از این جا است که اولاً، بعضی از آیات و روایات، مطلق نجوا را نهی کردهاند. ثانیاً، در همان مواردی استثنایی که نجوا مصلحت دارد نیز، اگر ممکن باشد، به جای سخن درِ گوشی در مجلس عمومی، بهتر است در خلوت سخن بگویند تا عوارض سوء نجوا را نداشته باشد و البته اگر جز نجوا راه دیگری نیست، طبعاً باید از این طریق به کار خیر اقدام کرد.
ثالثاً، بعضی آیات در موارد نجوا و سخن درِ گوشی با پیغمبر، دادن صدقه را قبل از نجوا توصیه کردهاند که شاید علتش همین باشد که بسنجند آیا کار آنان این ارزش و اهمیت را دارد که برای آن مرتکب این کار به ظاهر ناپسند شوند و آیا مصلحت آن بر مفسده نجوا میچربد و آیا حاضرند برای آن پولی خرج کنند و هزینه را بر به عهده بگیرند؟ اگر چنین نیست، این کار را نکنند و این خود به خود، باعث محدودشدن نجوا خواهد شد و در نتیجه، وقت پیامبر را کمتر خواهند گرفت.»2
پینوشتها:
1. المیزان، ذیل تفسیر آیه شریفه
2. مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج3